پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحریم ها هم یکی یکی آمد. تحریم ها گاهی تند و گاهی کند شد. ولی این طور نبود که تحریم نداشته باشیم. در سالهای جنگ کمتر میتوانستیم از تحریمها به عنوان فرصت استفاده کنیم، چون اولویت اول ملت و دولت جنگ بود. ولی پس از پایان جنگ در سال 1367 دولتهای وقت میتوانستند با استفاده از همه اهل فن و متخصصان و با یک برنامه ریزی صحیح به سمتی حرکت کنند که کشور را به سمت خودکفایی سوق بدهند. البته هیچ کشوری نمیتواند به طور کامل خودکفا شود. از سال 1367 تا سال 1397، 30 سال زمان داشتیم. دولتها میتوانستند جوری برنامه ریزی کنند که کشور در بسیاری از کالاهای اساسی مورد نیاز خودکفا شود.
ولی متاسفانه نه تنها خودکفا نشدیم بلکه روز به روز وابسته تر هم شدیم. علاوه بر این بسیاری از منابع طبیعی مانند منابع آب و خاک کشور که یکی از لازمه های خودکفایی بود با سوء مدیریت از بین رفت. کشوری که میتواند موشک بالستیک و هواپیمای جنگی بسازد چرا در ساخت پوشک بچه عاجز است؟ این سوال نمونهای از پرسشهای فراوانی است که دل هر ایرانی دلسوزی را ریش ریش میکند.
با شعار خودکفایی در کشاورزی به ويژه خودکفایی در تولید گندم منابع آبی کشور مخصوصا در بخش آبهای زیرزمینی، از بین رفت. به گونهای که در بسیاری از دشتهای کشور دچار بحران آب شدیم. پروانههای کف شکنی و جابجایی چاه صادر و هر روز و هر روز عمق چاههای آب بیش تر و سطح آب زیرزمینی پایین تر رفت. به طوری زمین تاب تحمل نیاورد و فروچالهها در دشتهای مختلف کشور یکی پس از دیگری رخنمون شد.
کشاورزانمان با آب زیرزمینی که اررش فراوانی دارد و هیچ سقف قیمتی برای آن متصور نیست هتدوانه کاشتند و به کشورهای حاشیه دریای فارس فروختند. دلمان خوش بود ارز وارد کشور میشود و کشاورزانمان مرفه میشوند. غافل از این اگر به جای هندوانه آب صادر میکردیم شاید درآمدش چندین برابر میشد.
کارخانههای زیادی در جای جای ایران به ويژه در استانهای مرکزی کویری ایجاد شد و افراد زیادی در آن ها مشغول کار شدند. دلمان خوش بود کشور در حال پیشرفت و صنعتی شدن است. اما غافل از این که کشور در بخش تولید مواد اولیه این کارخانهها ناتوان بود و برای ادامه فعالیت این کارخانهها مجبور بودیم مواد اولیه و قطعات یدکی وارد کنیم.
در خصوص معادن و منابع طبیعی، به جای تولید فرآوردهها، خام فروشی کردیم. غافل از این که روزی کفگیر این منابع و معادن به ته دیگ خواهد خورد.
با پول حاصل از فروش نفت و سایر مواد خام، هر روز و هر روز بر شدت واردات از مبادی قانونی و غیر قانونی افزوده شد. با این واردات هم کارگر ایرانی بیکار شد، هم ثروتهای ارزی کشورمان بر باد رفت و هم هر روز وابسته تر و وابسته تر شدیم.
البته نمی توان دولتهای بعد از جنگ را مقصر اصلی و صد در صد این فرصت سوزیها دانست. همه سه قوه مقصر بودند. ولی دولتها به عنوان بازوهای اجرایی نظام میتوانستند بهتر عمل کنند که نکردند.
گذشت و گذشت تا اختلافاتمان با غرب بیش تر و بیش تر شد. بنابراین قدرتهای غربی با همراهی قدرتهای به ظاهر دوست شرقی که دلمان به یاری آنها خوش بود در شورای امنیت قطعنامه دادند و بیش تر و بیش تر تحریم مان کردند. آنها بهتر از خودمان میدانستند ما چه ضعفهاو چه دردهای بی درمانی داریم.
برجام را بعد از سالها مذاکره و کش و قوس پذیرفتیم و دلمان خوش بود آرام آرام اوضاع کشورمان بهتر خواهد شد. ولی دیری نپایید دیوانهای به نام ترامپ که از صدها عاقل بهتر میتواند کارهایش را پیش ببرد جای اوبامای به اصطلاح آرام را گرفت. او نیز به کمک مشاوران و به کمک عوامل منطقهای زود متوجه شد ما چه مشکلاتی داریم و دوباره بر طبل تحریمها کوبید. هنوز تحریمهای اصلی شروع نشده معلوم که چقدر مشکل داریم.
حالا دولت روحانی مانده است با کوهی از مشکلات ناشی از تحریم و زلزله و خشکسالی. گر چه دولت روحانی مقصر اصلی همه این نابسامانیها نیست ولی نمیتواند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند. روحانی در انتخاب وزیران معذوریتهایی داشت. ولی او میتوانست با انتخاب مشاوران صادق و اهل فن بسیاری از این مشکلات را نه به طور کامل ولی به طور نسبی حل کند. انتخاب مشاور که نیاز به اجازه مجلس نداشت.
بنابراین همه در ایجاد این مشکلات مقصر هستند. به جای تاختن به دولت روحانی باید همه اهل فن و ارکان و دلسوزان نظام، دست به دست هم بدهند و مشکلات موجود را با هم فکری هم حل کنند. باید ظرفیتهای دیگر نظام که مورد بی مهری و نامهربانی قرار گرفته و گوشه نشین شده اند به کمک دولت و کشور بیایند.
مجلسیان اگر به جای کمک هر روز وزیری را استیضاح کنند مشکل نه تنها حل نمیشود بلکه هر روز بیش تر و بیش تر میشود. مجلسیان هم کمک کنند. آن ها نمیتوانند از مسئولیت خودشان شانه خالی کنند.
در مورد مردم نمی گویم مانند مردم ترکیه ارز و سکه و طلایشان را بفروشند. ولی میتوانند از این پس به جای حضور در صفوف فشرده و به هم پیوسته خرید دلار و سکهاز این آشفته بازار خارج شوند به دولت کمک کنند تا از التهاب بازار ارز و سکه کاسته شود. مردم میتوانند سفرهای خارجی تفریحی و حتی زیارتی را کم کنند. یا لااقل از خریدهای غیر ضروری در سفرهای خارج کم کنند. مقامات دولتی هم میتوانند برخی سفرهای خارجی را کم کنند. سفرهایی که به نام دوره آموزشی و غیره هر ساله میروند کم شود.
تیم های ورزشی به ويژه تیمهای فوتبال به جای برگزاری اردو در ارمنستان و ترکیه و دوبی و ....می توانند با توجه به آب و هوا و فصل اردو، در کیش و اردبیل و همدان و ... اردو برگزار کنند. تیمهای دولتی و خصوصی ورزشی به ويژه فوتبالی هم میتوانند به جای استفاده از بازیکنان بی کیفیت خارجی از همین جوانان جویای نام ایرانی استفاده کنند. فدراسیون ها می توانند فعلا برخی سفرها به مسابقات بی حاصل را کم کنند. مثلا در همین مسابقات آسیایی اندونزی چه لزومی داشت این همه سیاهی لشگر و شرکت کننده داشته باشیم؟ آیا بهتر نبود فقط بختهای کسب مدال در این مسابقات شرکت کنند؟
شرکتهای خصوصی و دولتی مانند پتروشیمیها هم میتوانند ارز حاصل از صادرات خود را به کشور منتقل کنند. هم اکنون برخی شرکتها به ويژه خصوصیها همه ارز حاصل از صادرات را وارد کشور نمیکنند بلکه در بانکهای کشورهای خارجی سپرده گذاری میکنند. البته حق هم دارند. آنها می ترسند دولت ارز آنها را بگیرد و به آنها معادلش ریال بدهد. در صورتی که دولت میتواند به آنها اطمینان دهد که آنها میتوانند در بانکهای ایرانی سپرده گذاری ارزی کنند.
شماری از هم وطنان از ترس وقوع جنگ سرمایه هایشان را به خارج منتقل کرده و در کشورهای اروپایی و آسیایی دنبال خرید ملک و اقامت هستند. باید به آنها اطمینان داد قرار نیست جنگی صورت بگیرد. تمام رسانههای دولتی و خصوصی باید بکوشند از مخابره خبرهای رعب آور مانند خبر جنگ دوری کنند. مسئولان هم به مردم اطمینان دهند که دنبال جنگ نیستند.
مردم به ويژه جوانانمان خیلی نا امید هستند. به آنها امید بدهیم. زمان کنونی زمان شعار نیست. زمان شعور، فکر، تعقل، عقلانینت و پرهیز از تنش هاست. در حرفهایمان دقت کنیم و آتو به دست دشمن ندهیم. در یک جمله تحریمها را به فرصت تبدیل کنیم نه تهدید.
به امید سرفرازی ایران و ایرانی.
گفتنی ها...
ما را در سایت گفتنی ها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : naghi-javadya بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 4 دی 1397 ساعت: 13:23